معین اسلامپور
بخش دوم
هرچند بررسی جنایاتِ دورِ نخستِ طالبان را پژوهشگران داخلی- خارجی تحقیق و مستندسازی نمودهاند، از جمله کتاب” طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید” نوشتهی احمد رشید خبرنگار و گزارشگر پاکستانی، کتاب” افغانستان و پنج سال سلطهای طالبان” از مرحوم وحید مژده، کتابهای متعبریاند، چنانکه خودش قربانی نوشتنِ این کتاب شد. برخی منابع مهم و مستنداتِ دیگری جنایاتِ طالبان را در این بازهی زمانی بازتاب گسترده دادهاند.
اما باتوجه بهمشاهدات و چشمدیدِ روزگارِ خویش میشود، پارهی این حقیقتِ تلخ را نوشت، تا آینهی باشد، برای نیرویی جوان که از دور نخستِ سلطهی استبدادی قومی و جنایاتِ وحشتناک، این گروه وحشی چیزی نمیدانند؛ نوشتههای روز مره و کوتاه جوانان را بهدل رویدادها و حوادث غمناکی میبرد که در آن روزگار حضور نداشتهاند. از اینرو، این سلسله نوشتهها میتواند، برای بیداری و آگاهیدهی نسلنو مهم و مفید واقع شود.
با سقوطِ حکومتِ مجاهدین در ۵ مهر سال ۱۳۷۵، طالبان در اکثریتِ جغرافیای کشور سلطهای استبدادی و بدوی خویش را تحکیم بخشیدهاند، بهنام تطبیق شریعت، دهها جنایت را خلافِ اصولِ انسانی، اسلامی علیهی اقوام افغانستان، انجام دادهاند. آنگونه در فوق تذکر رفت، در این زمینه کتاب و مقالاتِ علمی- تحقیقی فراوانی موجود است. در اینجا فقط بهصورتِ اختصار چند نمونهی جنایات و ژنوسایدِ طالبانی را نام میبرم، از این میان، برجستهترین جنایاتِ گروهک تروریستی در یکاولنگ استان بامیان است؛ در تاریخ ۱۹ جدی ۱۳۷۹ طالبان، بعد از شکستِ حزب وحدت در این استان، اقدام به انتقامجویی و کشتار جمعی غیر نظامیان در شهرستان یکاولنگ نمودهاند؛ این جنایتِ بیپیشنه، نسلکشی عمدی بود که گروهی طالبان در دورِ نخست انجام دادهاند. به اساسِ گزارش سازمانِ عفو بینالملل در این رویداد غمناک شمار قربانیان بیش از سه صد و پنجاه تن اعلام شده است. اکثراً زنان و کودکان و نوجوانان شامل قربانیان این حادثهی تکان دهنده استند.
گروهی طالبان با تصرفِ استان بامیان، ضمنِ اینکه دهها انسان مظلوم را بهصورتِ فجیع و بیرحمانه بهرگبار بستهاند، نیز دهها تن دیگر را آواره و مهاجر نمودهاند؛ خانهها و مزارع مردم را بهآتش کشیدهاند؛ انهدامِ مجسمههای بودای بامیان، آنهم آثار تاریخیکه بیش از ۱۵۰۰ سال قدمتِ تاریخی داشت، لکهی ننگِ بر جبین گروهی طالبان بود که این عملِ جنایتکارانه واکنش تندی جهانی را برانگیخت. بعدها ملا عمر رهبر این گروه، جنایتِ خودرا توجیه کرد “من نیتِ تخریب بودای بامیان را نداشتم، اما خارجیها بهتکرار درخواست نمودهاند به آنها اجازه دهم بهافغانستان بیآیند، بودای بامیان را تعمیر کنند. باوجودیکه میلیونها افغانستانی در کشور گرسنه و فقیر استند؛ آنها بهجای کمک بشردوستانه در فکر ترمیم بودا بودهاند و بهمردم توجهی نداشتند؛ بههمین دلیل تصمیم گرفتم، بودا را تخریب کنم” این یک توجیهی غیر عقلانی و منطقی بود که رهبر طالبان، بهانه میآورد، درحالیکه بودای بامیان یک منبع درآمدزای کلانِ برای کشور بود.
همچنان محاصرهی جغرافیایی و بستنِ مسیرهای اکمالاتی بر روی مردم ملکی، قحطی و گرسنگی شدید جزء جنایاتِ فراموش ناشدنی دیگری است که در بخشهای دیگری بهصورتِ مورودی به آن خواهیم پرداخت.
ادامه دارد
طالبان و زوال انسانیت “اعلام تعطیلی تمام ارزشهای انسانی- اخلاقی و برگشت بهتحجر و بدویت”
