نوشته: استفن ام. والت
خبرگزاری راسک: نشست پر سر و صدای ترامپ و ولادیمیر پوتین در آلاسکا، و اجلاس پر از حاشیه ناتو در واشنگتن، بار دیگر نشان داد که رئیسجمهور آمریکا نه تنها مذاکرهکنندهای ضعیف است، بلکه استاد واقعی «امتیاز دادن» به رقیبان محسوب میشود. او نه آمادگی دارد، نه به تیمش فرصت فراهمسازی زمینهها را میدهد و نه حتی میداند از یک گفتوگو دقیقاً چه میخواهد. ترامپ نه استراتژی میشناسد و نه به جزئیات علاقه دارد؛ همهچیز برایش نمایشی فیالبداهه است. همانطور که در دوره نخست ریاستجمهوریاش نیز آشکار شد، وقتی وقت خود را با نمایشهای پوچ کنار کیم جونگاون گذراند، هدف او نه رسیدن به توافقی جدی، بلکه صرفاً جلب توجه رسانهها و نمایش نقش «رئیس» بود. محتوای توافقها برای او ارزش چندانی ندارد و همین امر سبب شده توافقهای اخیرش با روسیه یا حتی قراردادهای تجاری، در عمل بسیار کمتر از ادعاهای پرطمطراق او برای آمریکا دستاورد داشته باشند.
قدرت و جایگاه آمریکا باعث شده جهان ناچار باشد به دیپلماسی شلخته ترامپ توجه کند، وگرنه بهخودیخود ارزش و اعتباری ندارد. در کنگره نیز، جمهوریخواهان بیشتر به پیروان یک فرقه شباهت دارند که بدون چونوچرا از هر تصمیم او حمایت میکنند. در چنین وضعیتی، وقتی ترامپ و تیم کمتجربهاش در برابر رهبرانی چون پوتین و لاوروف قرار میگیرند، نتیجه از پیش روشن است: مسکو دست پر برمیگردد و واشنگتن تقریباً هیچ دستاوردی به خانه نمیبرد. پرسش ساده این است: ترامپ در آلاسکا چه به دست آورد و پوتین از چه چیزی عقبنشینی کرد؟ دیپلماسی مؤثر مستلزم درک واقعبینانه از منافع و قدرت طرف مقابل است. نمیتوان با لبخند و فرش قرمز پوتین را وادار به امتیاز دادن کرد. مشکل بزرگتر اینجاست که غرب سالها از درک یک واقعیت ساده طفره رفت: برای روسیه، احتمال پیوستن اوکراین به ناتو تهدیدی وجودی بود. گسترش بیپایان ناتو ـ بهویژه تصمیم سال ۲۰۰۸ برای دعوت از اوکراین و گرجستان ـ بذر بحران امروز را کاشت. البته این اشتباه غربیها تجاوز روسیه را توجیه نمیکند، اما هر مذاکره جدی ناچار است به ریشههای منازعه نیز بپردازد.
روسیه اکنون اقتصاد خود را در وضعیت جنگی قرار داده و آماده پرداخت هزینههای سنگین انسانی است، در حالی که هیچ کشوری در اروپا یا آمریکای شمالی حاضر به اعزام سربازانش به اوکراین نیست. این عدم تقارن انگیزهها همان چیزی است که مسکو را در میدان جنگ دست بالا داده است، بهویژه پس از ناکامی ضدحمله اوکراین در تابستان ۲۰۲۳. با وجود این واقعیتها، آیا ترامپ در آلاسکا و واشنگتن راه درستی در پیش گرفت؟ پاسخ روشن است: خیر. او نهتنها از پوتین امتیازی نگرفت، بلکه بیاعتناییاش به رهبران اروپایی عملاً جایگاه آمریکا را تضعیف کرد. حتی اگر در توافق نهایی برخی خواستههای روسیه باید پذیرفته شود، برخی دیگر ـ مثل عقبنشینی ناتو یا خلع سلاح اوکراین ـ بههیچوجه قابل قبول نیست.
مشکل اساسی آنجاست که حتی اگر توافقی هم حاصل شود، چه کسی میتواند به قولهای ترامپ اعتماد کند؟ او بارها تغییر مسیر ناگهانی داشته و وعدههایش را زیر پا گذاشته است. در چنین شرایطی، هر توافقی در نگاه جهان چیزی بیش از یک نمایش موقتی نخواهد بود. اگر قرار است راهحلی پایدار برای جنگ اوکراین پیدا شود، نیازمند جبههای متحد و استراتژی منسجم است. آمریکا باید در کنار اروپا، پشتیبانی نظامی و دیپلماتیک جدیتری ارائه دهد و مذاکراتی حسابشده و واقعبینانه با مسکو شکل بگیرد. آنچه مسلم است، کاخ سفید ترامپ آدرس چنین دیپلماسیای نیست. این پرسش البته مطرح میشود که اگر کاملا هریس پس از بایدن به قدرت رسیده بود، وضعیت چگونه رقم میخورد؟ پاسخ قطعی وجود ندارد، اما دستکم میتوان مطمئن بود او به اندازه ترامپ به اعتبار آمریکا در جهان لطمه نمیزد.
ملا هبتالله: آموزش دینی دختران جواز شرعی ندارد
درگیری لفظی در هرات به کشته شدن یک عضو طالبان انجامید
شمار قربانیان حادثه ترافیکی شاهراه هرات – کابل به ۷۱ تن رسید
جسد یک جوان از رود کوکچه در بدخشان پیدا شد
نصیراحمد فایق: استقلال زمانی است که افغانستان از اشغال طالبان رهایی یابد