RASCRASC
  • صفحه نخست
  • رویدادهای خبری
    • افغانستان
    • جهان
    • علمی
    • ورزش
    • گزارش ها
  • مقاله های تحلیلی
    • اندیشه
    • ادبیات
    • سیاسی
    • اقتصاد
    • جامعه
    • تاریخ
    • فرهنگ و هنر
  • بررسی و پژوهش‌های علمی
    • مطالعات صلح
    • مطالعات امنیت
    • مطالعات توسعه
    • مطالعات تاریخ
    • مطالعات فرهنگ و ادب
    • مطالعات جامعه‌شناسی
    • مطالعات فلسفه
    • مطالعات سیاست
    • مطالعات روان‌شناسی
    • مطالعات حقوق
    • مطالعات اقتصاد
    • مطالعات زنان
    • مطالعات رسانه
    • مطالعات دینی
  • عیاران
  • دیدگاه راسک
  • درباره ما
  • فارسی
    • العربية
    • English
    • Français
    • Deutsch
    • پښتو
    • فارسی
    • Русский
    • Español
    • Тоҷикӣ
    • Türkçe
RASCRASC
  • صفحه نخست
  • رویدادهای خبری
    • افغانستان
    • جهان
    • علمی
    • ورزش
    • گزارش ها
  • مقاله های تحلیلی
    • اندیشه
    • ادبیات
    • سیاسی
    • اقتصاد
    • جامعه
    • تاریخ
    • فرهنگ و هنر
  • بررسی و پژوهش‌های علمی
    • مطالعات صلح
    • مطالعات امنیت
    • مطالعات توسعه
    • مطالعات تاریخ
    • مطالعات فرهنگ و ادب
    • مطالعات جامعه‌شناسی
    • مطالعات فلسفه
    • مطالعات سیاست
    • مطالعات روان‌شناسی
    • مطالعات حقوق
    • مطالعات اقتصاد
    • مطالعات زنان
    • مطالعات رسانه
    • مطالعات دینی
  • عیاران
  • دیدگاه راسک
  • درباره ما
Follow US
.RASC. All Rights Reserved ©
جامعهمقاله های تحلیلی

روز جهانی پیش‌گیری از خودکشی (بودن یا نبودن؟!)

Published ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
روز جهانی پیش‌گیری از خودکشی (بودن یا نبودن؟!)
روز جهانی پیش‌گیری از خودکشی (بودن یا نبودن؟!)
SHARE

نویسنده: دکتر یعقوب یسنا

خودکشی یکی از ویژگی‌های انسان است‌که در بین جانوران دیگر خیلی معمول نیست. این‌که چرا خودکشی از ویژگی‌های انسان است، به عاطفی‌‌بودن و به چگونگی احساس و درک انسان از زندگی ارتباط می‌گیرد.

انسان بیش از حد توقع عاطفی از جهان، زندگی، دوستان و افراد دارد که این توقع عاطفی، گاهی موجب نومیدی و خودکشی اشخاص می‌شود، درحالی‌که در مناسبات طبیعی درست این است، نباید بیش از حد توقع عاطفی از جهان و زندگی داشته باشیم، زیرا ما برای طبیعت مانند دیگر جانوران یک جانور ایم، این‌که خود را فراتر از جانوران می‌دانیم، روایت و برساخت بشری ما است، طبیعت چنین روایت و برساختی را درباره‌ی ما نمی‌شناسد و اهمیت نمی‌دهد.

در این صورت بهتر است خون‌سرد باشیم و توقع عاطفی خود را از جهان، زندگی و افراد کاهش بدهیم، زیرا ممکن است در جهان و زندگی دچار آسیب‌های شدید و غیر مترقبه‌ای شویم و مهم‌تر از همه از طرف افراد به‌ویژه توسط افردی‌که خیلی بر آن‌ها اعتماد داریم، آزار ببینیم. همیشه آماده‌ی خطر باشیم و با هر خطری‌که رو‌به‌رو می‌شویم، دچار تعجب نشویم و نگوییم فکرش را نمی‌کردم از طرف فلان آدمی به من خیانت صورت بگیرد. خیانتی‌که از طرف هر فردی به ما صورت می‌گیرد، غیر طبیعی نیست، اما گفتن این‌که «تصورش را نمی‌کردم فلانی به من چنین خیانتی کند» غیر طبیعی است.

به هرصورت، انسان در زندگی و جهان دچار ناگزیری‌هایی می‌شود که دست به خودکشی می‌زند، اما پرسش این است، آیا خودکشی را می‌توان توجیه کرد؟ اگر توجیه را کنار بگذاریم، حقیقت این است خودکشی را نمی‌توان نادیده گرفت. افراد از عام و خاص (هنرمند، فیلسوف، دانش‌مند، سیاست‌مدار و…) خودکشی کرده‌اند و خودکشی خواهند کرد.

برای من خودکشی یک مساله‌ی اجتماعی و فلسفی است. اجتماعی برای این است، شاهد بوده‌ام افرادی از طیف‌های متفاوتی جامعه، حتا آشنایانم خودکشی کرده‌اند. دختری از خویش‌هایم خودکشی کرد که نوجوان بود، پسری از جمع آشنایانم خودکشی کرد که بیست سال داشت، سه دوست فرهنگی و شاعرم خودکشی کردند که یکی از آن‌ها هم‌سر و فرزند داشت و…

خودکشی برای این یک موضوع اجتماعی است‌که در جامعه وجود دارد، نمی‌توان انکار کرد، اما خودکشی برای این یک مساله‌ی فلسفی است‌که به چیستی زندگی ارتباط می‌گیرد، بنابراین درباره‌ی خودکشی باید اندیشید، پرسید و استدلال کرد.

پرسش‌هایی‌که به نظر من می‌رسند این‌ها استند: زندگی و مرگ چه ارتباطی دارند؟ زندگی واقعیت دارد یا معنا؟ مرگ چیست؟ خودکشی چه ارتباطی با معناداری و بی‌معنایی زندگی دارد؟

زندگی و مرگ هر دو، روی‌دادهای طبیعی و دو روی یک سکه اند، زیرا اگر زندگی‌ای وجود داشته باشد، مرگ نیز وجود دارد، اگر زندگی‌ای نباشد، مرگ نیز نیست. زندگی از مرگ کرده تعجب‌برانگیزتر است؛ این‌که چگونه به وجود آمده است، درحالی‌که عدم وجود زندگی در کیهان، بیش‌تر متحمل از وجود زندگی است. مرگ برای این نسبت به زندگی تعجب‌برانگیز نیست‌که پیامد زندگی است.

زندگی واقعیت دارد، اما مرگ واقعیت و معنا دارد. چرا؟ برای این‌که وقتی مرگ در بدن یک جانور رخ می‌دهد، فرایند واقعی است‌که به زندگی یک جانور پایان می‌بخشد، اما مرگ در زندگی انسان فراتر از واقعیت، معنا نیز دارد؛ این‌که انسان پس از مرگ چه می‌شود؟ آیا پس از مرگ در جای دیگری وجود خواهیم داشت؟ اگر حضور جسمانی نداریم، آیا به‌صورت آگاهی و ایده ادامه خواهیم یافت؟ این پرسش‌ها از یک‌طرف به معناداری مرگ می‌انجامند و از طرفی دیگر این پرسش نیز به میان می‌آید، آیا زندگی معنا دارد؟ بنابراین معناداری و بی‌معنایی زندگی به معنا و مفهوم مرگ ارتباط دارد.

اساسا چرا زندگی واقعیت دارد و معنا ندارد، اما مرگ هم واقعیت دارد و هم معنا؟ برای این‌که معنا با درک و احساس غیبت و فقدان ارتباط دارد. مرگ به غیبت و فقدان می‌انجامد، اما تا مرگ فرا نرسیده است، غیبت و فقدانی در زندگی نیست، زندگی چنان سرشار از واقعیت است‌که خالی‌گی در آن کم احساس می‌شود.

واقعیت‌های زندگی در سال‌های متفاوت عمر، تفاوت می‌کند. خوردن، تلاش و مبارزه برای تهیه غذا، سکس، تلاش برای سکس بیش‌تر، رقابت برای سکس، عشق، جنگ، تولید مثل، فرزند داری، پول جمع کردن و… واقعیت‌های زندگی در دوره‌های متفاوت عمر هر انسانی است، اما انسان‌ها به این واقعیت‌ها برچسپ روپوش‌های معنوی، مذهبی و دینی و… می‌زنند.

انسان تا با واقعیت‌های زندگی درگیر است، چندان دچار چیستی و پرسش معناداری زندگی نمی‌شود، اما وقتی می‌بیند افرادی از دور و برش می‌میرند و سرمایه، خانه، فرزندان و… ایشان می‌مانند و خود از عرصه‌ی روزگار نیست می‌شوند، بنابراین انسان دچار هراس روانی می‌شود که پس از مرگ چه خبر است و زندگی چه معنا دارد. در واقع زندگی نه، مرگ چه معنا دارد، زیرا تا زنده ایم، زندگی واقعیت دارد و نیاز به معنا ندارد.

خودکشی در برخی از موارد به معناداری و بی‌معنایی زندگی ارتباطی ندارد، بلکه انسان بنابر بن‌بست‌ها و ناگزیری‌های اجتماعی و خانوادگی تصمیم به خودکشی می‌گیرد، اما در مواردی به معناداری و بی‌معنایی زندگی ارتباط دارد. در این‌جا است‌که خودکشی به یک مساله‌ی فلسفی تبدیل می‌شود و این پرسش پیش می‌آید، آیا زندگی ارزش ادامه دادن دارد یا ندارد؟

درحالی‌که شمار اندکی از بشر دچار پرسش بالا می‌شوند، اما خوش‌بختانه اکثریت بشر با واقعیت زندگی درگیرند و چنان سرگرم روی‌دادهای روزمره‌ی زندگی خود اند که چنین پرسشی نه برای شان معنا دارد و نه قابل طرح است، زیرا علاقه دارند ماه آینده به فرزندان شان لباس نو بخرند، وسایل یا یکی از وسایل خانه‌شان را نو کنند و… واقعیت زندگی همین است‌که اکثریت درگیر آن استند.

اما نمی‌توان معناداری و بی‌معنای زندگی را از نظر فلسفی نیز نادیده گرفت، اگرچه شماری کمی دچار چیستی و پرسش بی‌معنایی و معناداری زندگی می‌شوند و می‌پرسند زندگی چیست و ما چرا به زندگی ادامه دهیم؟!

زندگی مصداق‌های واقعی خود را دارد، معناداری و بی‌معنایی زندگی از یک‌طرف از مفهوم مرگ و از طرفی دیگر از چالش‌برانگیز شدن مصداق‌های واقعی زندگی برمی‌خیزد؛ این‌که چرا برای کارهای تکراری نسل‌های بشری که انجام داده‌اند و مرده‌اند، ما هم به زندگی ادامه دهیم؟! این مصداق‌های واقعی، غریزی و ترفندی استند که زندگی (حیات) برای تداوم خود ما را کپی و بازتولید می‌کند و ما بازی‌چه‌ی یک فرایند طبیعی و خودانگیخته‌ایم که هیچ غایت و هدفی ندارد.

در این صورت، خودکشی برخاسته از آگاهی درباره‌ی مرگ و زندگی است‌که فرد را دچار پرسش بودن و نبودن می‌کند. برخی‌ها مانند صادق هدایت نبودن را انتخاب می‌کنند، برخی‌ها مانند آلبر کامو به بودن ادامه می‌دهند، اما… . اگرچه من در هم‌سویی با نیچه اراده‌ی زندگی را مهم‌تر از اراده‌ی مرگ و نفی زندگی به تعبیر شوپنهاور می‌دانم، اما این نظریه‌ی رواقی نیز قابل احترام است، خودکشی در برخی از وضعیت‌ها و حالات (اجتماعی و فلسفی) می‌تواند دری برای گذر و عبور از حالات و وضعیت‌های ناگزیرانه هستی‌شناسانه باشد.

رییس‌وزیران طالبان می‌گوید افزایش جمعیت سبب کم‌آبی شده است

Shams Feruten ۱۴۰۳/۰۶/۲۱

ما را دنبال کنید

Facebook Like
Twitter Follow
Instagram Follow
Youtube Subscribe
مطالب مرتبط
رویدادهای خبریگزارش ها

ائتلاف جنبش‌های اعتراضی زنان نشست دوحه را «فاقد مشروعیت» خواند

Shams Feruten Shams Feruten ۱۴۰۳/۰۴/۱۱
یک مترجم سابق نیروهای کانادایی در افغانستان توسط گروه طالبان بازداشت شد
خروج عجولانه آمریکا از افغانستان و جدال احزاب آمریکایی
پنجمین حمله هدف‌مند جبهه مقاومت ملی در ۲۴ ساعت گذشته
بازی تیم‌ ملی فوتبال زیر ۲۰ سال افغانستان در برابر تاجیکستان با نتیجه‌ی ۱_۱ پایان یافت
- تبلیغات -
Ad imageAd image
فارسی | پښتو | العربية | English | Deutsch | Français | Español | Русский | Тоҷикӣ

مارا دنبال کنید

.RASC. All Rights Reserved ©

Removed from reading list

Undo
به نسخه موبایل بروید
خوش آمدید

ورود به حساب

Lost your password?