RASCRASC
  • صفحه نخست
  • رویدادهای خبری
    • افغانستان
    • جهان
    • علمی
    • ورزش
    • گزارش ها
  • مقاله های تحلیلی
    • اندیشه
    • ادبیات
    • سیاسی
    • اقتصاد
    • جامعه
    • تاریخ
    • فرهنگ و هنر
  • بررسی و پژوهش‌های علمی
    • مطالعات صلح
    • مطالعات امنیت
    • مطالعات توسعه
    • مطالعات تاریخ
    • مطالعات فرهنگ و ادب
    • مطالعات جامعه‌شناسی
    • مطالعات فلسفه
    • مطالعات سیاست
    • مطالعات روان‌شناسی
    • مطالعات حقوق
    • مطالعات اقتصاد
    • مطالعات زنان
    • مطالعات رسانه
    • مطالعات دینی
  • عیاران
  • دیدگاه راسک
  • درباره ما
  • فارسی
    • العربية
    • English
    • Français
    • Deutsch
    • پښتو
    • فارسی
    • Русский
    • Español
    • Тоҷикӣ
    • Türkçe
RASCRASC
  • صفحه نخست
  • رویدادهای خبری
    • افغانستان
    • جهان
    • علمی
    • ورزش
    • گزارش ها
  • مقاله های تحلیلی
    • اندیشه
    • ادبیات
    • سیاسی
    • اقتصاد
    • جامعه
    • تاریخ
    • فرهنگ و هنر
  • بررسی و پژوهش‌های علمی
    • مطالعات صلح
    • مطالعات امنیت
    • مطالعات توسعه
    • مطالعات تاریخ
    • مطالعات فرهنگ و ادب
    • مطالعات جامعه‌شناسی
    • مطالعات فلسفه
    • مطالعات سیاست
    • مطالعات روان‌شناسی
    • مطالعات حقوق
    • مطالعات اقتصاد
    • مطالعات زنان
    • مطالعات رسانه
    • مطالعات دینی
  • عیاران
  • دیدگاه راسک
  • درباره ما
Follow US
.RASC. All Rights Reserved ©
سیاسیمقاله های تحلیلی

چرا سازمان‌های بین‌الملل حقوق‌بشری نتوانستند بر طالبان فشار بیاورند؟

Published ۱۴۰۲/۰۸/۰۴
چرا سازمان‌های بین‌الملل حقوق‌بشری نتوانستند بر طالبان فشار بیاورند؟
SHARE

نویسنده: دکتر ارشاد اخلاص

در سده‌ی بیست‌و‌یکم تنها کشوری که در آن زنان از آموزش و کار محروم‌اند، افغانستان است. با آمدن طالبان  در قدرت سیاسی افغانستان، زنان از تمامی عرصه‌های زندگی حذف شده و خانه‌نشین شدند. در واکنش به راندن زنان به حاشیه‌ی زندگی، بسیاری از سازمان‌های حقوق‌بشری به این مساله واکنش نشان دادند و تلاش کردند رفتار طالبان را ضد حقوق‌بشری بخوانند. گرچه به صورت اعلامی بسیاری از سازمان‌ها این رفتار طالبان را نکوهش کردند، با این‌حال در عمل هیچ اقدامی از سوی آنان صورت نگرفت. از این‌رو بسیاری از مردم افغانستان از عدم اقدام سازمان‌های حقوق‌بشری ناراضی بوده و آن‌ها را به دورویی در مسایل افغانستان متهم کردند.

در این‌سو، طالبان هم با استفاده از وضعیت پیش‌آمده هرچه توانستند بر زنان افغانستان روا داشتند؛ نه‌تنها زنان را از آموزش، کار و فعالیت‌های سیاسی و مدنی محروم کردند، بلکه بسیاری از فرصت‌های درآمدزا را نیز از پیش‌شان گرفتند و عملا حضور آنان را در اجتماع ناپذیرفتنی دانسته، رسما آنان را در خانه‌ها محدود و محصور کردند. حال پرسش این است که چرا سازمان‌های بین‌المللی کاری نتوانستند انجام دهند؟ یک پاسخ این است که آنان نمی‌توانند. پاسخ دیگر این است که آنان نمی‌خواهند کاری کنند وگرنه می‌توانند. این نوشته از عینک چهار چشم‌انداز نظری به این موضوع نگاه کرده و دلیل اصلی را از دید هریک برای ناکارایی این سازمان‌ها در فشار بر طالبان بر می‌شمرد.

حد اقل چهار دیدگاه متعارف در باره کیستی/چیستی سازمان‌های بین‌المللی وجود داد: ریالیسم، لیبرالیسم، سازه‌انگاری و مارکسیسم. لیبرالیسم یا به تعبیر دقیق‌تر نهادگرایی نیولیبرال، سازمان‌های بین المللی را شخصیت‌های حقوقی و مستقل از اراده‌ی کارگزاران‌شان می‌داند. اگر از این دید نگاه کنیم، سازمان‌های بین‌المللی که به استقلال آن‌ها انگشت تایید گذاشته می‌شود، صرفا رژیم (به معنی مجموعه قواعد، اصول و رویه) بوده و توصیه‌های لازم را ابلاغ کرده است و خودش یارای مقابله ندارد.

برعکس، ریالیسم برای آن‌ها شخصیت مستقل قایل نیست و سازمان‌ها را تابعی از اراده‌ی کارگزاران‌شان می‌داند. اگر از این دید ببیینم، این سازمان‌ها قدرت نداشته و تابعی از خواست و منافع قدرت‌های شکل‌دهنده‌شان هستند. چون قدرت‌های شکل‌دهنده‌‌ی آنان غربی هستند، اولویت‌شان زن افغانستانی نبوده و در نتیجه نمی‌توانند بیرون از دایره‌ی سیاست خارجی آن قدرت‌ها کاری کنند. اگر قدرت‌های سازنده‌ی آن‌ها خواهان فشار بر طالبان باشند، آنان موفق می‌شوند و از آن‌جایی که قدرت‌های مهمی که این نهادها را به وجود آورده‌اند، خواهان فشار بر طالبان نیستند، آنان نیز توان و قدرت ندارند و صرفا پیروی می‌کنند.

دیدگاه سوم، سازه‌انگاری است. از این دید، سازمان‌ها برساخته‌ی اجتماع دولت‌ها هستند و رژیم‌های حقوق‌بشری نیز برساخته‌ی ذهنیت لیبرال است. چون لیبرال‌ها غیر لیبرال‌ها را در مقام پایین‌تر از خود می‌دانند، اولویت‌شان این نیست که از حقوق انسان‌های غیرلیبرال حمایت نمایند. انسان‌های لیبرال، از دید آنان عقلانی بوده و قابل حمایت‌اند، در حالی که انسان‌های غیرلیبرال از چنین امتیازی  برخوردار نیستند. منطق ساده‌ی آنان چنین است: 20 سال در افغانستان هزینه شد تا افغانستان یک کشور مدرن شود، مگر نشد. چرا؟ چون ذهنیت آنان غیرلیبرال است.

دیدگاه چهارم، مارکسیسم است. از دید مارکسیسم، حقوق بشر یک رژیم سرمایه‌دارانه است و به حقوق انسان در مقام انسان توجه نمی‌کند. این سازمان‌ها در خدمت منافع سرمایه‌داری هستند و بخشی از سرمایه‌داران در جنگ موجود در خاورمیانه و افغانستان سود می‌برند. از این‌رو طبق منطق لیبرالی چرا باید چرخه اقتصاد را متوقف نمایند؟ ازدید مارکسیسم، لیبرالیسم به حقوق پایه‌ی انسان توجه ندارد و برای کشورهای لیبرال اهمیتی ندارد که زن افغانستان از کدام حقوق برخوردار است و کدام حقوق آنان زیر پا شده است؛ آن‌چه برای آن‌ها مهم است، خواست دولت سرمایه‌داری در عصر جهانی‌شدن است: انباشت سرمایه و پول.

با جمع‌بندی چهار دیدگاه بالا می‌توان به این نتیجه دست یافت که توقع از سازمان‌های بین‌المللی در راستای حمایت از حقوق زنان افغانستان عاقلانه نبوده و آن‌ها از آن‌جایی که در خدمت گونه‌ی ویژه‌ای از انسان هستند، نمی‌توان از آنان انتظار درک و راه‌حل سیاسی و حقوقی داشت. پس باید نهادهای مدنی و سیاسی، روشن‌فکران و اهل سیاست افغانستان خودشان دست به کار شوند.

Shams Feruten ۱۴۰۲/۰۸/۰۴

ما را دنبال کنید

Facebook Like
Twitter Follow
Instagram Follow
Youtube Subscribe
مطالب مرتبط
خانواده‌های شهدا و معلولین استان بادغیس: طالبان حق ما را می‌خورند
رویدادهای خبریگزارش ها

خانواده‌های شهدا و معلولین استان بادغیس: طالبان حق ما را می‌خورند

Shams Feruten Shams Feruten ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
از اثر ریزش یک معدن طلا در ونزوئلا دست‌کم ۲۳ تن جان‌باختند
بازداشت دسته‌جمعی پناهجویان افغانستانی در ترکیه
بریتانیا: طالبان را وادار به پاسخ‌گویی می‌کنیم
ایران در چهار ماه بیش از ۵۶هزار مهاجر افغانستانی را اخراج کرد
- تبلیغات -
Ad imageAd image
فارسی | پښتو | العربية | English | Deutsch | Français | Español | Русский | Тоҷикӣ

مارا دنبال کنید

.RASC. All Rights Reserved ©

Removed from reading list

Undo
به نسخه موبایل بروید
خوش آمدید

ورود به حساب

Lost your password?