RASCRASC
  • صفحه نخست
  • رویدادهای خبری
    • افغانستان
    • جهان
    • علمی
    • ورزش
    • گزارش ها
  • مقاله های تحلیلی
    • اندیشه
    • ادبیات
    • سیاسی
    • اقتصاد
    • جامعه
    • تاریخ
    • فرهنگ و هنر
  • بررسی و پژوهش‌های علمی
    • مطالعات صلح
    • مطالعات امنیت
    • مطالعات توسعه
    • مطالعات تاریخ
    • مطالعات فرهنگ و ادب
    • مطالعات جامعه‌شناسی
    • مطالعات فلسفه
    • مطالعات سیاست
    • مطالعات روان‌شناسی
    • مطالعات حقوق
    • مطالعات اقتصاد
    • مطالعات زنان
    • مطالعات رسانه
    • مطالعات دینی
  • عیاران
  • دیدگاه راسک
  • درباره ما
  • فارسی
    • العربية
    • English
    • Français
    • Deutsch
    • پښتو
    • فارسی
    • Русский
    • Español
    • Тоҷикӣ
    • Türkçe
RASCRASC
  • صفحه نخست
  • رویدادهای خبری
    • افغانستان
    • جهان
    • علمی
    • ورزش
    • گزارش ها
  • مقاله های تحلیلی
    • اندیشه
    • ادبیات
    • سیاسی
    • اقتصاد
    • جامعه
    • تاریخ
    • فرهنگ و هنر
  • بررسی و پژوهش‌های علمی
    • مطالعات صلح
    • مطالعات امنیت
    • مطالعات توسعه
    • مطالعات تاریخ
    • مطالعات فرهنگ و ادب
    • مطالعات جامعه‌شناسی
    • مطالعات فلسفه
    • مطالعات سیاست
    • مطالعات روان‌شناسی
    • مطالعات حقوق
    • مطالعات اقتصاد
    • مطالعات زنان
    • مطالعات رسانه
    • مطالعات دینی
  • عیاران
  • دیدگاه راسک
  • درباره ما
Follow US
.RASC. All Rights Reserved ©
اندیشهمقاله های تحلیلی

فرافکنی روایت‌های شبه‌علم بین علم و دین

Published ۱۴۰۲/۰۵/۱۸
فرافکنی روایت‌های شبه‌علم بین علم و دین
SHARE

نویسنده: یعقوب یسنا

روحانیان مسیحیت در آغاز روشن‌گری با دست‌آوردهای علمی مخالفت کردند و گفتند آن‌چه علم می‌گوید دروغ است، برای این‌که خلاف دین است. گالیلیه را برای گفتن این‌که زمین دور خورشید می‌چرخد، توبه دادند. روحانیان مسیحیت پس از تحقق دست‌آوردهای غیر قابل انکار علم به فرافکنی روایت‌های شبه‌علم پرداختند و گفتند هرچه را علم کشف می‌کند در دین گفته شده است. با تسلط نتایج علم و حکومت‌داری سکولار، سرانجام در مسیحیت مرز دین و علم مشخص شد. علم به‌عنوان روش تجربی و اثباتی جای‌گاه خود را یافت و مستقل از دین به فعالیت پرداخت و دین به‌عنوان نهاد فرهنگی و اجتماعی بدون مداخله در کار علم و سیاست به فعالیت فرهنگی و اجتماعی ادامه داد.

اما پس از مسیحیت برخی از ادیان به راهی رفتند که مسیحیت در آغاز روشن‌گری رفته بود. دست‌آوردهای علمی و پیش‌بینی‌های علمی را شیطانی گفتند، سرانجام که متوجه شدند دست‌آوردهای علمی واقعی و غیر قابل انکار استند، گفتند از این دست‌آوردها در دین گفته شده و علم دست‌آوردهای دین را دزدی و بنام خود می‌کند. ذاکر نایک و… از این جمله‌اند که روایت‌های شبه‌علم بین علم و دین برقرار می‌کنند.

علم از سال ۱۹۸۰ اسپرم را از بدن مرده استخراج می‌کند. در سال ۱۹۹۰ نخستین نوزاد از طریق القاح اسپرم استخراج‌شده از مرده، زاده شد. علم می‌تواند تا ۳۶ ساعت پس از مرگ فرد، اسپرم او را استخراج کند. پزشکان اسپرم یک سرباز اسراییلی را چند سال پیش پس از مرگ او بنابر درخواست پدرش استخراج کردند، اکنون پدرش می‌خواهد نوه‌ او به دنیا بیاید.

من بر این اساس می‌خواهم با یک دیدگاه شبه‌علم بین علم و دین رابطه برقرار کنم. اما می‌دانم همه می‌گویند این چه سخنی است‌که می‌گویی؛ چرا؟ برای این‌که این فرافکنی بین علم و دینی برقرار می‌شود که دین زرتشتی است. اگر این فرافکنی بین علم و دین اسلام برقرار می‌شد همه تحسینم می‌کردند.

گیومرس در دین زرتشتی نخستین انسان است. توسط اهورامزدا در ایران‌ویچ آفریده می‌شود. اما اهریمن گیومرس را بیمار می‌کند و گیومرس می‌مُرد. اهورامزدا برای این‌که بتواند نسل بشر را از تخمه‌ی او ادامه دهد، تخمه (اسپرم) او را پس از مرگ استخراج و حفظ می‌کند. نخستین زن و مرد (مشی و مشیانه) سال‌ها بعد از تخمه‌ی (اسپرم) او به وجود می‌آیند.

این روایت دین زرتشتی آن‌قدر واضح است‌که هیچ نیازی به تاویل و فرافکنی ندارد. اما حقیقت این است‌که برقراری این روایت دینی با علم فرافکنی و شبه‌علم است و هیچ ارتباطی به علم ندارد که بتوان گفت این دست‌آورد علمی (استخراج اسپرم از بدن مرده) قبلا در دین زرتشتی آمده و بشر تا هنوز نفهمیده است، اما تازه بشر در کتاب اوستا خوانده و فهمیده و از کتاب اوستا این کشف علمی را استخراج کرده است.

انسان کم‌بودها، ناتوانی‌ها و محدودیت‌های زندگی خود را تخیل کرده و در تخیل راه‌حلی برای کم‌بودها، ناتوانی‌ها و محدودیت‌های زندگی خود تصور و روایت کرده است. اما تخیل طبق درک ناتوانی‌ها، کم‌بودها و محدودیت‌های زندگی، خاست‌گاه واقعی دارد. در واقع تخیل‌های بشر که در روایت‌های اساطیری، ادبی و دینی بازتاب یافته‌اند، چشم‌اندازی برای دست‌یابی به واقعیت‌اند.

بی‌مرگی در روایت اساطیری حماسه‌ی گیلگمیش تخیلی است‌که گیلگمیش در پی تحقق آن است، اما پس از چند هزار سال علم قرار است، رویا و تخیل بی‌مرگی گیلگمیش را تحقق ببخشد. به آسمان رفتن کی‌کاوس، تخیلی است‌که از چهار هزار سال پیش در اوستا آمده است، اما این تخیل اوستایی کی‌کاوس سال‌ها است تحقق یافته و هواپیماها در آسمان به سفر می‌پردازند و سفینه‌ها به مریخ و از منظومه‌ی خورشیدی فراتر می‌روند.

با وصف این تخیل‌ها واقعیت این است علم راه خود را بنابر روش تجربی آزمون و خطا و بدون ارتباط به روایت‌های تخیلی ادبی، اساطیری و دینی آمده است و بدون کمک تخیل‌های دینی به راه خود ادامه می‌دهد. تخیل‌های ادبی، اساطیری و دینی هیچ کارکرد علمی‌ای را برای تحقق علم فراهم نکرده‌اند.

بنابراین هر گونه ایجاد روایت‌های شبه‌علم بین علم و دین، فرافکنی‌های استند که بر اساس سیطره‌ی علم در جهان معاصر به وجود آمده‌اند. زیرا تجربه و روی‌کرد علمی در روزگار معاصر در شناخت معیار، اساس و قابل اعتماد است. ادیان می‌خواهند با روایت‌سازی‌های شبه‌علم وانمود کنند علم درحال کشف رمز و راز دین است و ادیان بر اساس چنین قیاسی می‌خواهند اعتبار کمایی کنند. ایجاد روایت‌های شبه‌علم ادیان نوعی از علم‌زدگی استند. ادیان به عنوان نهادهای فرهنگی و اجتماعی بشر می‌توانند جدا از علم‌زدگی، کارکرد اجتماعی و فرهنگی خود را داشته باشند.

در کشورهای سکولار مرز بین علم، سیاست و دیانت تفکیک شده است. علم روش تجربی و اثباتیش را دارد و در مراکز معتبر پژوهشی و در دانش‌گاه‌ها فعالیت می‌کند. سیاست منابع بشری را مدیریت می‌کند و نقش اجرایی در مدیریت تولید و توزیع منابع بشری و قدرت دارد. ادیان بدون مداخله در سیاست و بدون ایجاد روایت و فرافکنی‌های شبه‌علم، جای‌گاه و نقش فرهنگی و اجتماعی در جامعه‌های سکولار دارد.

اما در کشور ما دین در هرچه مداخله می‌کند، انواع فرافکنی و روایت‌های شبه‌علم جعل می‌شوند و الله گاهی در درون کوجه فرنگی (بادنجان)، گاهی در پوست گاو، گاهی در پوست افراد و گاهی در ابر دیده می‌شود. این‌گونه برخورد با علم و دین برخوردی بدوی و ساده‌انگارانه است‌که تنها در جامعه‌های عقب‌مانده و بدوی از نظر عقلی، فکری و فرهنگی چنین برخوردهای با علم و دین ممکن است.

زیرا افراد در جامعه‌هایی‌که از نظر فکری و عقلی عقب مانده‌اند، دارای ساختار فکری منطقی، عقلی و علمی نشده‌اند که درباره‌ی روی‌دادها، موضوعات و مفاهیم روش‌مند و تجربی بیندیشند. دچار تخیلات بدوی اند و در تخیلات بدوی هرگونه تخیل و تصوری ممکن است. انسان بدوی تصور می‌کند که سنگی می‌تواند زنده شود و به انسان تبدیل شود و انسان به سنگ. این‌گونه تخیلات بدوی در داستان‌ها و افسانه‌های انسان باستان بسیار وجود دارند که در قصه‌های آن دوران سنگ‌ها و کوه‌ها انسان بوده‌اند که بنابر گناهی توسط خدایان به سنگ و کوه تبدیل شده‌اند.

افراد در جامعه‌های بدوی مذهبی هنوز تصور می‌کنند زلزله، خشک‌سالی و بیماری‌ها به چگونگی پوشش و زندگی زنان ارتباط دارند. اگر موی زنان دیده شود، زلزله، خشک‌سالی و بیماری زیاد می‌شود. در صورتی‌که انسانی دارای ساختار فکری منطقی و عقلانیت علمی باشد، هرگز چنین تداعی و فرافکنی‌ای را بین زلزله، خشک‌سالی و بیماری با چگونگی پوشش و زندگی زنان برقرار نمی‌تواند. برقراری چنین تداعی و فرافکنی‌ای تنها در ذهن انسان‌های بدوی و پیشامنطقی و پیشاعلمی ممکن است.

Shams Feruten ۱۴۰۲/۰۵/۱۸

ما را دنبال کنید

Facebook Like
Twitter Follow
Instagram Follow
Youtube Subscribe
مطالب مرتبط
مدارس علمی و فرهنگی خراسان
فرهنگ و هنرمقاله های تحلیلی

مدارس علمی و فرهنگی خراسان

Shams Feruten Shams Feruten ۱۴۰۳/۰۸/۰۶
طالبان یک شهروند را به اتهام «ادعای نیابت امام مهدی» در محضر عام شلاق زدند
غصب زمین‌های مردم در استان پروان توسط طالبان
آمریکا بر یک ایستگاه کنترل پهپاد حوثی‌ها در یمن حمله کرد
دو نفر در هرات به اتهام کندن‌کاری غیرقانونی ساحات باستانی توسط گروه طالبان بازداشت شدند
- تبلیغات -
Ad imageAd image
فارسی | پښتو | العربية | English | Deutsch | Français | Español | Русский | Тоҷикӣ

مارا دنبال کنید

.RASC. All Rights Reserved ©

Removed from reading list

Undo
به نسخه موبایل بروید
خوش آمدید

ورود به حساب

Lost your password?